جدول جو
جدول جو

معنی موی ریخته - جستجوی لغت در جدول جو

موی ریخته
(دَ / دِ)
کچل و کل. موی رفته، مرغ کریزکرده و تولک کرده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ کَ دَ)
مو ریختن. ریختن موی سر و صورت انسان. ریختن موی تن جانوران. ریختن موی بر اثر پیری یا بیماری. (از یادداشت مؤلف) :
از دهان تو همی آید فژاک
پیر گشتی ریخت مویت از هباک.
طیان.
، ترسیدن. هراسیدن. سخت واهمه داشتن از کسی. ترس داشتن از کسی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شی شَ / شِ زَ دَ)
ترسیدن. بسیار ترسیدن از... سخت رعب داشتن از...:بچه ها از این معلم مو می ریختند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
کل و کچل. (ناظم الاطباء). موی ریخته. و رجوع به موی ریخته و کچل شود
لغت نامه دهخدا